303 ..

واقعا حالا که فک می کنم کار ِ بی خود و الکی ایی کردم ولی خب خیلی مزخرفه که من همش فیریک بزنم .. و بدرود ، همین .

جزء به جزء به يادش مي آورم ، هربار كه چشم مي بندم .. 

- اضافه شد : روحـي إليـك تُسافر 

كتاب ِ راهنماي هنر گوتيك مي خوندم ولي نمي تونستم ذهنم ُ منحرف كنم ازينكه لـامسه خيلي حس ِ عجيبيه .. كتاب ُ عوض كردم ، تئوري موسيقي ، جهان استيون هاوكينگ .. فايده نداشت چشمم همش به دستم و رو عجيب بودن ِ لـامسه قفلي زدم .. قشنگ ـه ، عجيب ـه ، غمگين مي كنه حتي من ُ .

اين روزا هر كاري مي كنم فقط دنبال ِ اون خوشي لحظه ايم ، به اون پشيموني ـه بعدش كه سرويس مي كنه اصلـا نمي ارزه ولي اينقدر توو خنديدن و خوشي راكد ـَم كه اون لحظه فقط به اين فك مي كنم كه بزنم بيرون ازين حال .

- قیافه ـت توو ثانیه های اول ِ به دنیا اومدنت احتمالـا .. کلیک

+ واهای ، کاوایی کوتو .

اصلا توو همه ي روابط ِ عاشقانتون و احساسات ِ عاشقانتون و هورمون ـاي مربوط ـه فلــان .

به طور مشكوكي امروز خوش انرژي ام و شاد مي زنم .. توو ناهار و صبحونه ـَم يه چيزي ريختن بگمونم .

تمام ِ حال خوب امروزم ُ كشيد بالـا و به سردردي كه با زور و زحمت دردش ُ كم كرده بودم گند زد اونقدي كه الـان نبض ِ شقيقه گرفتم و فشار خيلي زيادي روش حس مي كنم و دوس دارم اينقدر فكم ُ رو هم فشار بدم تا همه ي دندونام خرد بشن .. ميسوفونيا دارم ، صداي ملچ مولوچ و هورت كشيدن چاي تا ديوونه شدن و عربده زدن عصبي ـم ميكنن و الانم كه مجبورم بشينم و ترك ِ محل نكنم حسابي قاطي پاطيم كرده . 

نتيجه ـش شد يه خواب ِ درهم كه هر دري ُ باز مي كردم سر از يه جاي ديگه در مي آوردم .

تشبيه صداي گلوش و قورت دادن نوشيدني ايي كه دستش بود به صداي كشيدن ِ سيفون واقعا بي ادبانه و ظالمانه بود ولي واقعا مثل ِ همون ـه .